توضیحات محصول

آملیا بدلیا خودش را حسابی توی دل­تان جا می­‌کند!

اولین روز مدرسه است و آملیا بدلیا از خوشحالی روی پایش بند نیست و دلش می­‌خواهد هر چه زودتر برسد مدرسه. او می‌داند توی مدرسه کلی چیزهای هیجان‌انگیز در انتظارش است؛ دوست­‌های جدید، معلم جدید، میز و صندلی­‌اش، موسیقی، کتاب، ورزش، هنر، زنگ تفریح، زنگ ناهار و کلی چیزهای هیجان‌انگیز دیگر.

آملیا می‌گوید: «جانمی‌ جان! مدرسه!»‌ و از اتوبوس مدرسه مي‌پرد پایین.

آملیا بدلیا عاشق اسم و فامیلش است. او عاشق کتاب هم خواندن هست و فکر می‌کند اگر مرغ‌ها آب‌نبات عصایی راه‌راه بخورند، حتماً تخم‌های رنگی رنگی و راه‌راه مي‌گذارند. وقتی عصبانی است دوست دارد با تاب بالا و بالاتر برود و ابرها را با لگد از آسمان بیرون بیندازد و وقتی حالش خوب است همه‌ی چیزهای خوشحال‌کننده‌ی دنیا را توی ابرها می‌بیند. اگر آملیا بدلیا را دیدید هیچ‌وقت از او نخواهید برود بنشیند و بچسبد به صندلی‌اش! هیچ‌وقتِ هیچ‌وقت!